اکبر صیادکوه در این اثر با دستمایه قرار دادن بحران نادرستخوانی زبان فارسی در بین فارسیزبانان، سعی خود را بر ارائه راهکارهایی قرار داده تا بتوان از طریق آن کاستیهای درستخوانی متن را شناسایی و برطرف کرد و این مهارت مهم را بسط و گسترش داد.
در بخشی از دیباچه کتاب، به قلم نگارنده میخوانیم که: «توجه به آموزش مهارتهای زبانی در نظامهای آموزشی ما چندان جدی گرفته نشده است و به همین سبب نه تنها بیشتر دانشآموزان ما بلکه بیشتر دانشآموختگان ما که تحصیلات دانشگاهی را هم پشت سر نهادهاند، در مهارتهای نگارشی و خوانشی توانمندی قابل قبولی ندارند و گاه میبینیم توانمندی برخی از آنها در به کار بردن زبانهای بیگانه از زبان فارسی بیشتر است، با دقت و وسواس واژههای بیگانه انگلیسی، عربی یا فرانسه را بر اسلوب آن زبانها ادا میکنند یا بدان زبانها با در نظر داشتن قواعد آن مینویسند و اما در خواندن یا نوشتن یک متن فارسی دچار مشکل میشوند، در حالی که ضرورت تقویت این توانمندی در زبان مادری دوچندان است.»
اکبر صیادکوه کوشیده تا در این کتاب مهارتهای اکتسابی درست خواندن متنهای فارسی را با شیوههایی خاص در حد توان و امکان ارتقا دهد و به همین منوال در پنج فصل به هم پیوسته با عناوین: مهارت درست خواندن، عناصر اصلی تأثیرگذار در درستخوانی متن فارسی، شیوه خوانش درست برخی از اجزای ریز کلام، مباحث مربوط به درستخوانی واژهها در زبان فارسی و نقش برخی از اصول و قراردادهای دانشهای ادبی در درست خوانی، شیوهای اصولی را برای کمک به درستخوانی متن فارسی ارائه داده است.
در فصل اول این کتاب خوانندگان با مهارتهای درست خواندن متن و مواردی از قبیل جایگاه خوانش در جهان امروز، روخوانی، نظریههای ادبی قدیم و جدید در خصوص جایگاه خوانندگان متن، خوانش دراماتیک، چگونه خواندن، نقش خط فارسی در نادرستخوانی و دشواریهای خط فارسی و همچنین توانمندیها و ظرافتهای زبان فارسی در جنبههای چند خوانشی، آشنا میشوند.
نگارنده در فصل دوم این کتاب به عناصر تاثیرگذار در درستخوانی پرداخته و در خصوص عناصر زبر زنجیرهای زبان در درستخوانی و انواع لحن و همچنین تکیه و نقش آن در خوانش و نقش درنگها در تغییر معنا، سخن به میان آورده است.
صیادکوه، فصل چهارم کتاب مبانی درستخوانی متن را به درستخوانی واژهها اختصاص داده و در خصوص واژههای هم نویسه و همآوا و همچنین جناسهای مرکب و دوگانهخوانیها و ابهام ساختاری متون و شناخت واژههای چند خوانشی و تلفظ صحیح ترکیبات عربی متداول در فارسی به صورتی کاملاً آکادمیک توضیح داده است.
نویسنده، در فصل پنجم نیز نقش دانشهای ادبی را در درستخوانی گوشزد کرده و در خصوص آگاهیهای دستور زبان، قراردادهای نگارشی و ویژگیهای سبکی و نقش آنها در درستخوانی، سخن گفته است.
در یک نگاه کلی کتاب «مقدمهای بر مبانی درستخوانی متن» را میتوان کتابی کاربردی در بهبود و ارتقای آموزش مهارتهای زبانآموزی، بهخصوص مهارت خواندن دانست، چون بنا به متن خود کتاب، خواندن را میتوان مهمترین فعالیت اندامی ذهن و از مهمترین مهارتهای انسانی دانست که باعث دستیابی فرد به تجربهها، آگاهیها، اندیشهها و دانش و فرهنگ و ادب و... میشود و همین دلیل و دلایلی از این قبیل، نگارنده کتاب را واداشته تا در این اثر، خواننده را با مسائل و نکاتی که خوانندگان متن فارسی به صورت همگانی با آن روبرو هستند بنگارد و در این خصوص شیوه های مدونی را برای خوانش بهتر متن ارائه دهد.
صیادکوه همچنین سعی کرده در این کتاب، به منظور سنجش میزان مهارت خواندن و افزودن به جنبههای آموزشی کتاب، بیشتر مسائل را با پرسشها و پاسخهای فراوان همراه کند و یادآور میشود که دستیابی به مهارت خواندن، همچون دیگر مهارتها در گروه تمرین و ممارست بسیار است.
نظر شما